صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز | ||
|
باز باران با ترانه باز اندوه زمانه با هزاران آه و افسوس می خورد بر بام خانه یادم آرد روزگاران گردشی در نوبهاران در چمن، در جوکناران آرزوهای جوانی شور و شوق زندگانی باز هم مرغ خیالم می کشد پر تا کران ها می رود تا آسمان ها آه از این حال زارم ابرها در سینه دارم با که گویم درد دل را چون نگارم؟ کو نگارم تا که با او آشیانی سازم اندر دورها در ابر و مه در کوهساران، باد و باران تا که رقصم همچو گل همچو نسیم از شورها اینک ولی خواهم ببارم اشک خونینی ز چشمم از فراقش آخر خدایا کو نگارم؟ کو نگارم؟
نظرات شما عزیزان: برچسبها: شعر فارسی [ دو شنبه 10 بهمن 1390
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] |
|